29 -باب ریاست و سلطه
ریاست و سروری و سلطه بر دیگران و بلکه کل جهان ، حق ذاتی وجود است و انسان به میزان وجود پذیری و هستی مندی اش دارای این اقتدار است. وجود پذیری همان خدا پذیری و تسلیم و رضا در قبال اراده اوست . زیرا سروری و سلطه از آن خداست و انسان هم جانشین او در جهان است .
سروری و سلطه یا به جبر است و یا به اختیار . سلطه جبری ھمان سلطه مادی و میراست و آدمی به میزانی که جبار است مجبور هم هست و لذا سلطه ای حقیقی ندارد . و فقط نمایشی کاذب از سلطه است . و آنکه سلطه خدا را به اختیار بر خویش بپذیرد جهان و جهانیان هم به اختیار ، سلطه اش را می پذیرند .
جهان هستی سلسله مراتب سلطه وجود است به قدر وجود . و آنکه قدر وجود را یافت قدار وجود و وجود بخش است .پس سلطه وجود همان وجود بخشی آنست به عدم . همه جدالها و جنگها بر سر تصاحب ریاست و سلطه بیشتر است در قلمرو خانواده ، جامعه و حکومت و کل جهان . از نبرد زناشویی تا نبرد بین ابرقدرتها .
و این بی وجودان بر سر تصاحب وجود دیگران در نبردند تا بدین طریق صاحب وجود شوند و نام این وجود دزدی و ظلم آشکار را عشق نهاده اند مثل عشق زن و شوهر به یکدیگر یا عشق آدمخواری والدین نسبت به فرزندان تا عشق دولتمردان در بلعیدن مردمان و ... و شاھدیم که هرچه که در این وجود خواری موفق ترند قحطی زده تر و نابوده تر و لذا دیوانه ترند مثل هیتلر !
هرگز نمی توان در وجود دیگران احساس وجود کرد . اینست مسئله ! به خود آی تا سلطان جهان باشی بی خونریزی !
از کتاب اخلاق عرفانی اثر استاد علی اکبر خانجانی
======================
همه کتابها و مقالات خودشناسی و عرفان در تلگرام
کتابخانه صوتی : https://t.me/khanjanyaudiobooks