اخلاق و بیماری (5) - تظاهر و فریب
چرا معمولاً بشر صدق را مترادف با نابودی می یابد؟ این واضح است که کسی که بواسطه راستگوئی و بی ریائی نابود نمی شود پس منظور چیست؟ در جریان صدق چه چیزی از دست می رود که مترادف با معنا و احساس نابودی می شود؟ "من" ! منی که فقط بواسطه تظاهر و فریب پدید آمده و تخمش از دروغ است و واقعیت ندارد. این "من" در عین حال در نقطه مقابل "خدا" قرار دارد: من قوی هستم، من صاحب اراده ام، من عالم و خردمندم، من مومن و شرافتمندم، من زیبا و بزرگوترم، من خوشبختم، من زنده ام، من هستم ....من، خودم هستم.
و همه اینها دروغ است و هر کس در درون خودش بر دروغین بودن این "من" کاملاً واقف است. و صدق باعث بر ملا شدن این دروغ و لذا باعث انحلال "من" می شود و خدا رخ می نماید. پس منظور از نابود شدن همانا پیدایش خداست. یعنی خدا در ذهن اکثر بشر مترادف عدم است. و تا چنین است انسان در جدال با بقای جاودانه خویش یعنی در نبرد با خداست یعنی در نبرد با گوهره حیات و هستی خویشتن است و وجود را رنجور و مستهلک می کند.
از کتاب دردِ خدا تألیف استاد علی اکبر خانجانی ص 23
#بیماری
#علت_بیماری
#درمان_بیماری
#اخلاق
#صداقت
#دروغگوئی
#ریاکاری
#کتاب_صوتی_درد_خدا
http://khodshenasi.net/40-%20dard%20khoda%20(2).mp3
40- کتاب درد خدا (نظری بر فراسوی بود و نبود)(ثبت کتابخانه ملی 84م-5872) - 1380 (The Agony of God)